- Call a spade, a spade.

چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است!

 

- Cast not the dirt into the well that gives you water.

جائیکه نمک خوردی، نمکدان نشکن!

 

- Cast thy bread upon the waters, for thou shall find it after many days.

تو نیکی میکن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز

 

- A cat has nine lives.

گربه هفت جان دارد.

 

- Catch your bear before you sell its skin.

پوست خرس نزده، می فروشد.

 

- The cat dreams of mice.

شتر در خواب بیند پنبه دانه / گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه

 

- The cat shuts its eyes while stealing creams.

مثل کبک سرش را زیر برف می کند.

 

- Cattle do not die from crows cursing.

از دعای گربه سیاه باران نمی آید.

 

- Chalk and cheese.

آسمان و ریسمان به هم بافتن.

 

- Charity begins at home.

چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.

 

- Charity covers a multitude of sins.

صدقه رفع بلاست.

 

- Cleanliness is next to godliness.

پاکیزگی نشانه ایمان است.

 

- A clear conscience fears no accusation.

آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.

 

- Climb not too high, lest the fall be greater.

زیاد بالا منشین که افتادنت سخت تر باشد.

 

- Clothes do not make the man.

تن آدمی شریف است به جان آدمیت / نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

 

 - Coming events cast their shadows before.

سالی که نکوست از بهارش پیداست.

 

- Conscience does make cowards of us all.

کافر همه را به کیش خود پندارد.

 

--- Cowards die many times before their death.

آدم ترسو روزی هزار بار می میرد.

 

- A creaking gate hangs long.

دود از کنده بلند می شود.

 

- Cross the stream where it is shallowest.

گره ای که با دست می توان باز کرد، چرا با دندان باز کردن؟

 

- Curses, like chickens, come home to roost.

چاه کن همیشه ته چاه است.

 

- Cut your coat according to your cloth.

لقمه را به اندازه دهانت بردار.

http://farjadnasab.blogfa.com منبع